به عقیده کول دیدگاه بهاءالله در مورد اینکه آیا حکومت باید توسط حکم الهی یا خواست مردم اداره شود پیچیده بود و در طی زمان تغییر بسیاری کرد.[۲۱]:۵۲ مشارکت او در جنبش بابی و بهویژه تصمیم برای مشارکت در جنگ قلعهٔ طبرسی نشان از این دارد که او در ابتدا اعتقاد داشت که مخالفت با حکومت امری مشروع است.[۲۱]:۵۲ اما پس از شکست جنبش بابی، او با الهام از روش امامان شیعه پس از نبرد کربلا، برای بقای جنبش صلحطلبی و سکوت در برابر حاکمان را برگزید و پیروان خود را به اطاعت مطلق از دولت حاکم، که بهطور ایدئال در اختیار نهاد سلطنت بود، سفارش کردهبود.[۲۲]:۴۵۸، ۵۰۳، ۵۰۶ البته جنگ قلعه طبرسی مانند سایر درگیریهای بابیان با حکومت جنبه دفاعی داشته نه جهاد تهاجمی.[۱۴۹][۱۵۰] همچنین سعیدی بر این نظر است که بهاءالله به صورت تدریجی اما منسجم و با در نظر گرفتن شرایط زمانه و ظرفیت مخاطب مطالبش را در باب حکمرانی بیان میکند تا حکمرانان به صورت تدریجی گامهایی برای حرکت به سوی الگوی ایدئال حکومت بردارند.
لقد غيّرت منتجات شركة بهاء الفرص المتاحة للعراقيين للاستفادة من التقنيات المتقدمة في الخدمات المصرفية الإلكترونية، مما أسهم في تقليص الفجوة التكنولوجية مع الدول المتقدمة.
أغلبهم جنود.. قتلى وجرحى بعملية دهس قرب مقر “الموساد” شمال تل أبيب
بهاء عبد الحسين: رائد التكنولوجيا المالية والمبادرات الخيرية في العراق
نظام آموزشی اجباری و همگانی موجب ریشه کن شدن بیسوادی خواهد شد و سیستم یکسان اوزان و مقادیر بینالمللی موجبات ایجاد استانداری جهانی در عرصه اقتصاد را فراهم خواهد کرد. در جهانی که در آن امنیت جمعی برقرار است هزینههای نظامی و تسلیحاتی کشورها به نحو چشمگیری کاهش خواهد یافت و درآمدهای مالیاتی صرف رفاه اجتماعی خواهد شد.[۱۶۴]
ما الذي قصفته إسرائيل في إيران؟ وهل عادت جميع الطائرات بسلام؟
صفحههایی که از جعبه اطلاعات زندگینامه با چندین همسر استفاده میکنند
بعد تخرجه، سافر إلى كندا حيث تعرض لأحدث التقنيات وأفضل الممارسات في القطاع المالي، وهو ما شكّل لاحقًا أساسًا لطموحاته في تحديث النظام المالي العراقي.
در این نامهها او مرگ هر دو وزیر (عالی پاشا و فؤاد پاشا)، سرنگونی شخص سلطان و از دست رفتن متصرفات اروپایی را به دلیل سوء استفاده از قدرت مدنی، سوء حکمرانی و همچنین ظلم و مصائبی که بر او و پیروانش وارد آورده بودند پیشبینی کرده بود.[۱۵۵] البته بهاءالله در این پیشبینی تنها نبود، حتی علمای مسلمان نیز در خطبههای ماه رمضانشان پیشبینی فروپاشی امپراتوری را میکردند؛ لذا پیشبینیهای بهاءالله پدیدهای نامعمول نبود و رویهٔ مذهبی آنزمان بهشمار میرفت.[۲۱]:۵۸ بهاءالله پس از رسیدن به عکا در نامههایش به پادشاهان، آنان را به کنارهگیری از ادارهٔ کشور و سپردن آن به وزیران و نمایندگان مردم توصیه کرد. شاید این نگرانی جدید ناشی از تجربه تاسفبار او با استبداد تعدیل شده از نوع تنظیمات بوده باشد که به عقیده او ظلم بزرگی در حق او و دیانتش مرتکب شده بود.[۲۱]:۶۰
من جديد، أعادت هيئة النزاهة، مدير شركة كي كارد، بهاء عبد الحسين إلى السجن، ولكن في رجل الأعمال بهاء عبد الحسين بيان لم يتم التطرَّق خلاله لاسم بهاء.
با رسیدن بحیی ازل به بغداد و کوششهایش برای کسب رهبری و ایجاد نفاق در بین بابیها،[۱۷]پس از مدتی بهاءالله در اعتراض به رفتارهای برادرش از بغداد به سلیمانیه رفته و درویشی پیشه کرد. اما پس از دوسال دوباره به دعوت بابیها به بغداد برگشت. در غیاب وی، سیاست غیبت صبح ازل[۱۸] ناکارآئیهای او در رهبری جامعه، وحشت از کشف و دستگیر شدن، تحمیل محدودیتهای خشونت بار به رفت و آمدهای مردم و اعضای خانواده بهاءالله، به طوری که حاضر نبود بابیها و حتی پیروانش را بپذیرد، زندگی را مشکل ساخت.[۱۹] نوشتههای بهاءالله مانند کتاب ایقان در بغداد همراه با کاریزما و توانائی ذاتی او که در بین بابیها شناخته شده بود، باعث شدند که اکثر بابیها پیرو بهاءالله شده و او به عنوان رهبر بابیها شناخته شود.
للبقاء على إطلاع دائم بحقوق الإنسان في الشرق الأوسط وشمال إفريقيا، اشترك في النشرة الإخبارية:
بهاء عبد الحسين، رجل أعمال وفاعل خير - حقائق عن السيرة الذاتية - مداد الجليد
[۱۲۱] او در نوزده سال آخر زندگی خود آثار مهمی نگاشت از جمله لوح اشراقات، لوح تجلیات، لوح طرازات که در آنها اصول اخلاقی و معنوی یک نظم جهانی را تشریح کرد از جمله اهمیت کار کردن و فراگرفتن علم و هنر، اطاعت از حکومت، انتخاب یک زبان و خط مشترک جهانی، ممنوعیت جهاد، لزوم تعلیم و تربیت کودکان و دستیابی به صلح عمومی.[۸۴][۱۲۶]